پنجشنبه 6 ارديبهشت 1403 | Thursday 25 April 2024

عاطفه غلامزاده یکی از دلنوشته های خود به نام "انتظار" را منتشر کرد.

به گزارش دیارجنوب، دلنوشته این نویسنده به شرح ذیل است:
خیال آمدنت را باور داشتم اما زیر سقف آسمان دفن شدم تا در قاب خالی خوشبختی ناب ترین احساساتم را به باران پاییزی بسپارم.
این آغوش باران خورده، به عطر تنت محتاج بود اما چه فرقی داشت باران باشم یا لیلی؛ می باریدم در تو تمام میشدم.

gholamzade
باور کن آفتاب زندگیم بعد تو با پرتو زرافشانش بر بستر پوک تنهایی ام می تابید، گوشه ی سایه ام را به فاصله تردید کوک می زدم و گوش به سمفونی آواز گنجشک ها می سپردم که چون ملودی غمناکی است بر حنجره پوسیده پرچین.
حالا که آبستن غصه ام بغض های فروخورده، پروانه ی ام را به پیله ی تنهایی ام گره می زنم و در گوش خاطره ها نجوا می کنم. پیراهنی که به تن دارم به رنگ سیاه است با نگین های نقره ای خیالی شناور از شب و ستاره، حالا با صدای پای غروب پروانه های نقره ای در لابه لای موهایم به خواب می روند تا وقتی به دیدارت می آیم گوی های تیله ات بدرخشند می خواهم تو آسمانم باشی من عروس آن.

استان بوشهر

Template Design:Dima Group